موضوع حراج دخترای ایرانی در فجیره , رو من چند روز پیش خوندم ,و در جا یاد اون روز افتادم که با این بنده خدا که من بادی گاردش هستم رفتیم تو مزایده ای که شرکت مخابرات برای فروش شماره های رند گداشته بودن شرکت کرد و دو شماره موبایل رو به قیمت ۵۳ هزار دلار خرید !
میدونم واسه من و خیلی های دیگه اگه بخوایم درامد سالونه مون رو جمع کنیم به این رقم نمیرسه ! ولی واسه کسی که در امدش رو بر حسب ثانیه حساب میکنه , چیزی نیست .
میدونم با این پول میشد خیلی کارا کرد , میشد چندتا مریض که روی تخت بیمارستان منتظر مرگ هستن نجات داد ...
میشد به پدری که دخترش به خاطر نداشتن جهیزیه هنوز ازدواج نکرده , داد
میشد به اون دختری که برای تامین مخارج زندگی خودفروشی میکنه , داد .که مجبور نباشه تو صف حراجی وایسه و روش قیمت بزارن...
عمق فاجعه اونجاست که وقتی میفهمی که قیمت و ارزش یک انسان کامل و مستقل توی این حراجها به اندازه یه شماره موبایل هم نیست !
البته این بنده خدا پول مال خودشه و هر جور دلش میخواد خرج میکنه و اگر بنا باشه کسی رو عامل این مشکلات و بدبختیها بدونیم فکر کنم طرف حسابمون کسای دیگه هستن , کسای که اون بالا بالاها رو صندلی نشستن و کشوندنشون پای میز محاکمه کار اسونی نیست ....
دو روز پیش رفتم پیش لیلا , یه زن سی و پنج ساله که از ایران و ازبکستان دختر میاره و کاسبی میکنه .
یه گفتگوی طولانی باهم داشتیم که یه قسمتش مربوط به همین حراج دخترا هست اینجا میدارم و بقیه اش رو یه وقت دیگه .
- : ایا حراج دختر واقعیت داره یا اینکه همش حرف روزنامه ها هست ؟
لیلا: تو هم ساده ای که این حرفا رو باور میکنی , من که 1۰ سال دستم تو این کاره هنوز همچین چیزی رو با چشای خودم ندیدم
- : یعنی حرفای که یه مدت پیش نوشته بودن دروغ بود ؟
لیلا:اره جونم !مگه بازار تره بار ه که حراجی کنن ! خودت که میدونی که اگه همچین چیزی واقعیت داشته باشه پلیس پدر همه رو در میاره ....
تازه این روزا به دخترا ویزا نمیدن چه برسه به اینکه بخوای دختر حراج کنی ...
- : خوب تو این دخترا رو از کجا میاری ؟
لیلا:من بعضی ها رو خودم میارم و بعضی ها رو میخرم
- : یعنی چی میخری ؟ همون حراجی شد دیگه !
لیلا:نه جانم ! ببین مثلا یه نفر تو ایران یا ازبکستان چندتا دختر جور میکنه و بابت هر دختر از من ۱۰۰۰ دولار میگیره و تا اینجا کارش تموم میشه و بقیه کارای ویزا و بلیط با منه ..
- : خوب بعش چی ؟
لیلا:تو که اجازه نمیدی حرفم رو بزنم ...
- : ببخشید ..
لیلا:من از هر دختر ۱۰۰۰۰ ذلار بابت ویزای سه ماهه میگیرم و بعد از اومدنشون بعضی ها رو میذارم واسه خودم کار کنن و بعضی ها رو رد میکنم برن..
- : وااااااااا خیلی زیاده که ! ویزا ۳۰ دلار که ! اونا هم قبول میکنن که این همه پول رو بدن ؟
لیلا: منم میدونم ۳۰ دلار ه ! اگه راست میگی برو بگیر.. من خاضرم بابت هر ویزا ۱۰۰۰ دولار بدم به تو .....!
خوب معلومه که قبول میکنن ۱۰۰۰۰ دولار رو بدن . چون بیشتر از اینها کاسبی میکنن
- : خوب اومدیم و یکی ده هزار کاسبی نکرد .اونوقت چی میشه ؟
لیلا:اینجا میشینه تا وقتی بدهیش رو بده ..ولی معمولا همشون یه ماهه حسابشون رو صاف میکنن
- : خوب بعش چی ؟
لیلا:بعدش دیگه واسه خودشون کار میکنن ..
- : راستی , گفتی که بعضی ها رو رد میکنی برن من منظورتو نفهمیدم میشه واضحتر بگی ؟
لیلا:مثلا دخترای خوشگل و کم سن و سال و اونای که دختر هستن رو میذارم واسه مشتریای خودم و به اینها روزانه پول میدم و بقیه رو همون ده هزار ازشون میگیرم و یه عده ای رو هم میدم به بعضی از هتلا یا به کسای که دستشون تو این کاره ...
- : خوب این که شد همون خرید و فروشی که میگن ! خرید و فروش شاخ و دم نداره که !
لیلا:من ویزای دخترا رو میفروشم و این کار با اون حراجی که تو میگی فرق میکنه ...
الانش هم ۳ تا ویزا دارم اگر میخوای ۳۰۰۰ دولار بده و یکیشون رو ببر ..!
- : خوب تو این وسط دخترا چه سودی میکنن ؟
لیلا: اون دخترای که واسه من کار میکنن روزانه ۱۰۰ دولار میدم..
- : ۱۰۰ خیلی خوبه ! ولی حتما از صبح تا شب کار ازشون میکشی ؟
لیلا:نه اینجوری هم نیست , روزی بیشتر از دو یا سه بار برنامه نمیرن ...
باور کن نصف این پولا رو هم خرج خودشون میکنم ..لباس و خوراکشون همش با منه ..
- : حتما صبح و شب تخم مرغ و سیب زمینی اپ پز بهشون میدی...
لیلا: هه هه هه ..نه من به اینا خوب میرسم باید خوب تغذیه بشن , هر شب بیرون شام میخوریم تازه امشب شام کنتاکی خوردیم....
- : خوب بقیه دخترا که میرن جاهای دیگه ؟
لیلا: خوب اونا هم یه جورای با هم کنار میان ....
- : لیلا حالا یکی از این دخترا رو بده من ببرم
لیلا: ۳۰۰ دولار بده و برو هرکدومشون خواستی ببر.
- : بابا ما که با هم این حرفا رو نداشتیم !
امشب حتما یکی دوتاشون بدون مشتری میمونن , بجای اینکه برن خونه بخواین بذار یکیشون بیاد پیش من بخوابه !
لیلا: ایشالا تا اخر شب همشون مشتری پیدا میکنن ...
- : خوب منم دعا میکنم که ایشالا مشتریهای خوب پیدا کنن...
حالا خودت چی ! میدونی که یه بار دیگه هم گفته بودم ازت خوشم اومده ...(تریب مخ زنی)
لیلا: اااااااا پس من این همه دختر اوردم که چی ! که خودم مشتری بگیرم ؟
- : من که مشتری نیستم , من خوشم اومده ازت عزیزم...میخوام دوست پسرت بشم ...
لیلا:من دوست پسر نمیخوام ....
- : حیف نیست که یه خوشگلی مثل تو تنها باشه , شب تنها بخوابه ,اصلا سینه های من بدرد چی میخورن اگه تو سرتو نذاری روش و نخوابی ؟....
لیلا:پاشو برو بینم, با این حرفات خر نمیشم , اخر وقت اگه کسی موند شاید یه تخفیف دادم که با خودت ببری...
- : من تو رو میخوام لیلا , چرا نمیخوای بفهمی ...
لیلا:.....
راستی یادم رفت بگم لیلا در اصل پدری ایرانی و مادری ازبکی داره و خیلی.زن خوش خنده و خوش برخوردیه , و تا دلت بخواد جنبه شوخی داره ..
و به نظرم کسی که همچین شغلی داره باید با همه خوش برخورد باشه و گرنه ....
...
سلام پاپیون اپدیت شد و منتظر شماست مرسی
وقت کردی به فکر خودتم باش مادر جان :)))))