گفتم دلم درد میکنه نفهمیدی .. گفتی لابد سرما زدتت لباس گرم بپوش ..
تلفن زدم بهت که دلم درد میکنه نفهمیدی گفتی سردیت کرده چایی نبات بخور
اومدم بخوابم بازم گفتم دلم درد میکنه بازم نفهمیدی ..
نوشته بود عاشقم شونه هاتو بالا انداختی سرت رو تکون دادی گفتی یعنی چی ؟!
هشت نه یک ...
بوق های متوالی انتظار ... الو خونه عشق کجاست؟
پلک های خسته من .. پژواک صدای بی احساس ...
ببین داره آفتاب میزنه ..
بکتاش و رابعه .. بیژن و منیژه .. خسرو و شیرین .. لیلی و مجنون
......... آهای کسی صدامو میشنوه
عشق دو هزار و سیصد و بیست و هشت ..
اون بیرون داره بارون میباره
کسی یه قلب قرمز متالیک ندیده ؟ آره تیر بهش فرو رفته ...
اه .. عاشق نشو دیگه .. داره صبح میشه
بیا ای مرگ امشب راحتم کن سخت دلگیرم
ملول از ننگ هستی هستم و از زندگی سیرم
اگرجان از تن انسان چو بیرون رفت میمیرد
ندارم جانی اندر تن چرا آخر نمیمیرم
گریزانی چرا ای مرگ ای صیاد دام افکن
شکارآمد به پای خود چه غم داری بزن تیرم
بیا دستم به دامان تو دستم را بگیر امشب
وگرنه انتقام زندگی را از تو میگیرم
بیا و دست بردار ای فلک از بازی جانم
ورق برگشت بازنده تویی در دور تقدیرم
اگرچه عمر کوتاهم برای عاشقی کم بود
بیا ای زندگی بگذر دم آخر زتقصیرم.
از اون بالاییا میتونی چند تارو انتخاب کنی ،
آزاد آزادی ...
ولی هیچکدوم به اندازه
بوسه دزدکی از اونی که دوستش داری
مزه نمیده!
ممکنه برای دنیا یکی باشی ولی
بدون برای یکی میتونی دنیا باشی ....