در بین دراگ هایی (مخدرهایی) که تو بازار هست ال.اس.دی یکی از بهترین هاست، اگه دنبال یه محرک ذهنی قوی هستی ال.اس.دی رو امتحان کن.
دستورالعمل رو کامل و با دقت بخون، هر اشتباهی می تونه عواقب وحشتناکی داشته باشه!
۱) ۱۵۰ گرم تخم گل نیلوفر رو خوب آسیاب کن (نیلوفر شبیه پیچکه، با گلای شیپوری)
۲) پودر بدست اومده رو بریز توی ۱۳۰ سی سی اتر و بزار ۲ روز توی اتر خیس بخوره. (اتر مایع سبکیه که از تقطیر الکل بدست میاد)
۳) محلول رو با یه صافی با سوراخ های خیلی ریز صاف کن.
۴) خمیر رو خشک کن، مایع رو بریز دور.
۵) وقتی خمیر خشک شد برای ۲ روز بزار توی ۱۱۰ سی سی الکل چوب خیس بخوره.
۶) دوباره محلول رو صاف کن، مایع رو توی یه ظرف بریز و نگه دار.
۷) دوباره خمیر رو برای ۲ روز بزار توی ۱۱۰ سی سی الکل چوب خیس بخوره.
۸) محلول رو صاف کن، خمیر رو بریز دور و مایع رو نگه دار.
۹) حالا مایع های بدست اومده در قسمت های ۶ و ۸ رو با هم مخلوط کن.
۱۰) محلول رو توی سینی بریز و بزار کاملا آبش خشک بشه.
۱۱) وقتی آبش کاملا بخار شد یه لایه ی تقریبا زرد رنگ کف سینی باقی می مونه، لایه زرد رنگ رو از کف سینی بتراش و تمام.
روش استفاده ال.اس.دی از راه دهان می باشد.
نکته مهم
: واحد اندازه گیری ال.اس.دی میکروگرم (یک میلینیوم گرم) هست. برای مصرف، مقدار ال.اس.دی رو باید خیلی دقیق حساب کنید چون واقعا مهمه، معمولا ۵۰۰ تا ۸۰۰ میکروگرم برای ۸ ساعت پرواز کافیه (بسته به کیفیت ال.اس.دی)، من کسانی رو دیدم که ۱۵۰۰ ، ۲۰۰۰ میکروگرم هم برای یه تریپ مصرف می کنن، این کار هم خیلی خطرناکه هم اصراف چون اگه مشکلی برات پیش نیاد لذت بیشتری هم نخواهی برد.قافیهء آخرین شعر
زندگی قافیه شعر من است
شعر من وصف دلارایی توست
در ازل شاید این
سرنوشت من بود
می سرایم به امیدی که تو خوانی،
ورنه
آخرین مصرع من
قافیه اش مردن بود!
برف می بارید.
دانه های درشت برف که از آسمان شب می بارید از پشت پنجره اتاق نیمه تاریکم تصویر زیبایی رو به وجود آورده بود .
سایه رقصان آتش شومینه روی دیوار پیچ و تاب می خورد .
روی صندلی کنار شومینه , روبروی پنجره
تن خسته من افتاده بود .
رخوت عجیبی از حرارت آتش بدنم رو فرا گرفته بود .
ساعت 2 نیمه شب , همه جا سکوت , همه خواب.
سیگاری روشن کردم .
صدای ترانه ای که در اتاق پیچیده بود فضای دل انگیز و خلسه مانندی برام به وجود آورده بود .
"شب آغاز هجرت تو
شب در خود شکستنم بود
شب بی رحم , رفتن تو
شب از پا نشستنم بود
شب بی تو, شب بی من
شب دل مرده های تنها بود
شب رفتن
شب مردن
شب دل کندن من از ما بود
واسه جشن دلتنگی ما
گل گریه سبد سبد بود
با طلوع عشق من وتو
هم زمین , هم ستاره بد بود
از هجرت تو شکنجه دیدم
کوچ تو اوج , ریاضتم بود
چه مومنانه از خود گذشتم
کوچ من از من
نهایتم بود
به دادم برس
به دادم برس
توی ای ناجی تبار من
به دادم برس
به دادم برس
تو ای قلب سوگوار من..."
جای خالی او همه جای خونه سنگینی می کرد .
تنهایی , تنهایی و تنهایی...
نگاهم رو به شعله های آتش دوختم ولی
ذره ای از سرمای وجودم کم نشد .
وجود او به من حرارت و گرمی می داد .
و حالا او, نبود .
من بودم و بغض فرو خورده ام .
من بودم و سال های تنها ماندن های پیش رو .
من بودم و لذت تمام شده خاطرات گذشته .
من بودم و من ...
" شبی با خیال تو همخونه شد دل
نبودی
ندیدی
چه ویرونه شد دل
نبودی
ندیدی
پریشونیامو
فقط باد و بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی
به ویرونه می زد
دلم با تو خوش بود
و پیمونه می زد... "
چیزی که مرا به یاد او می انداخت
نه دستان گرمش
نه موسیقی صدایش
نه آغوش پرمهرش
نه دل عاشقش
که تنها
چشمان او برای من کافی بود.
که من گمشده ای همیشگی درون آن بودم .
" شب مرد تنها
شب بی تو مردن
شب غربت و
دل به مستی سپردن "
شب را بی تو چگونه می توان طی نمود
و مثل تو رفیق شبهایی
چگونه می توان یافت
آشنای سفر کرده دل من ...
بدون تو عشق را برای من تفسیری نخواهد بود .
بدون تو
تسکین درد های من
جز مرگ , دوای دیگری نخواهد داشت .
پرنده من ,
پروازت را برای همیشه در خاطرم می سپارم .